پادشاهی با غلامی عجمی به ملک ری فرود آمدند. غلام، هرگز زلزله ندیده بود و محنت آن نیازموده، گریه و زاری درنهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمی گرفت و عیش ملک از آن منغص بود، چاره ندانستند. حکیمی در آن نزدیکی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی من او را به طریقی خامشش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام را به بالای یکی از برج های طهران بردند و چندی جلوی گیرنده تلویزیان نشاندند و صحبت های کارشناسان مسائل مسکن و شهر سازی در باب بی ملاحظگیهای فراوان در امر بلند مرتبه سازی را شبی دو سه وعده به گوشش فرو نمودند و چنان ترسی در وجودش نهادند که وقتی او را به پیش ملک در کاروانسرا باز آوردند به دو دست در چهارچوب در کاروانسرا آویخت و لختی که گذشت به گوشه ای بنشست و قرار یافت!
ملک را عجب آمد. پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: تا محنت زندگی در برج های غیر استاندارد را نچشیده بود قدر عافیت کاروانسرا نمی دانست! همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است
در برج نشستی و خیالت که چه جاییست...؟
آن روز کذا خانه آواره بهشت است!
سلام.....
جالب بود مثل همیشه.....
محض اطلاع میگما شما چند ماهیست لینک شدین!!!
خیلی جالبه٬با یک تغییر کوچولو یک داستانه جدید ساختید.
فکر کنم اصلش ماله اون غلامی بود که سوار کشتی بود.درسته؟
بای تا های
خیلی با این داستانایی که می نویسی و اشعارت حال می کنم.
راستی چرا دیگه از آقای او خبری نیست؟ پیغامم رو بهش برسون و بگو این رسمش نیست آدم اینقدر دوستداراشو منتظر بذاره. خلاصه سلامش برسون...
از وقتی که سریعتر آپ می کنی بهتره...
بازم میام.
هر روز میایم و دست خالی بر میگردیم.
ما منتظریم.
بدرود.
این ابن الوقت بیچاره تازه رسیده خبر نداره اینجا تریپش چطوریه. بابا من حدود یک سال یا یک سال و نیمه هر روز میام و دست خالی برمی گردم. اونوقت حضرت عالی...
سلام آرمین خان.
به این میگن بروز کردن مطالب.حالا توی کشتی بودن و از دریا ترسیدن که با بودن در برج های غیر استاندارد و ترس از زلزله فرقی نمیکنه!
به بلاگم یه سر بزنین...منتظرم
خداحافظ...
یکی به فکر طنزه یکی به فکر اشکه
یکی به فکر اب و یکی به فکر کشکه
یکی می خواد نخنده یکی می خواد برقصه
یکی می خواد بخنده ولی چرا می ترسه
دلم می خواد که امشب امشب پر ستاره
بهت بگم بدونی به روز شدم دوباره ای دوباره اخ دوباره ...!!
میزنم کامنت برات که بگم عزیز من
حالا که من اومدم تو بیا یه سر بزن
هرکسی طنزو شناخت یه کمی خل و چله
بخون از طنزای من واسه هر کی خوشگله !!
دلم می خواد که امشب امشب بی قواره
بهت بگم بدونی که خل شدم دوباره ای دوباره باز دوباره !!
از اینکه با من اشنا شدید میدونم خوشحالید .مرسی که سر زدید.
قشنگ بود
لذت بردیم
بین تا چه حد همی کند تحمیق
نه خداییش کارت خوبه منم یه زورهایی میزنم اگه بیای بخونی نظر بدی خوشحال میشم نیای هم دلگیر میشم
حالا خود دانی
اینقدر صبر کردم پیر شدم.
اگه اینجا رو بستی بگو
آره؟؟؟؟؟؟؟
نا سلامتی درباره ی وبلاگتان حضورا تعهداتی از جنابعالی گرفته بودیم هاااا!!!!
به قول شاعر:
ای تنبل...ای تنبل!...یه آپ بکن ای تنبل!!
با تشدید طرح ارتقای امنیت اجتماعی...
بالاخره فتوکاتورهای مبارزه با بدحجابی2 در وبلاگ طنز دست دوم...کلیک کنید
(شعری برای رئیس جمهور!)
سلام
بوالفضول به روز شد...
[لبخند]
صد مژده که احمدی نژاد آمد....
به ۵۶ روز قبلی...
کی به روز می کنی؟؟؟
بابا ملت منتظرن هاا...
ببین با هزار امید و آرزو میان اینجا...
به روز کن که خدا امیدت رو ناامید نکنه...
سه نقطه...
سلام علیکم.
من لینک.
شما لینک؟
سلام
آقای سنقری یه سری به ما بزن
سلام دمت گرم و سرت خوش و قلمت روان باد /
سبیلستان ( در باب ابوالفضل زرویی و استاد احترامی ) در آیرون و آرلوکن به روز شد http://arlequineiron.blogfa.com
اگر دوست داشتید ما را هم لینک کنید . ممنون
سلام حاجی! تعطیل نکردیم که! رفتیم سفر برگشتیم. زنده ای؟ بعد از اون دکتر دندانپزشکی که مانع دیدار ما شد خیلی وقت است هم را ندیدیدم ها. ما دوست داریم. این بیت هم معرکه بود! الان هم متنش رو میخونم. چه کنیم دیگه ما رو سر و ته افریدند! یا علی
با عرض سلام خدمت شما
ما با دیگر بلاگها یا سایتها تبادل لینک و لوگو انجام میدهیم ...
شما میتوانید لینک ،ما را قرار داده و بعد از این کار به ما خبر دهید تا ما هم شما رو
لینک کنیم
یادتون نره ××××××××××
لینک >>> عجیب ترین نرم افزار ها
به امید خدا بتوانیم با هم همکاری داشته باشیم
مسعود
سلام / گفتگوی اختصاصی با استاد منوچهر احترامی در وبلاگ آیرون و آرلوکن قرار گرفت .
بخوانید http://arlequineiron.blogfa.com